ميلاد كيايي: برخي از موسيقي هاي امروز را يك بار هم نمي توان شنيد/ دوشنبه 23 فروردین

ميلاد كيايي: برخي از موسيقي هاي امروز را يك بار هم نمي توان شنيد 

به گزارش آقای تبلیغات به نقل از خبرگزاری ایرنا: استاد ميلاد كيايي از آهنگسازان برجستهٔ موسيقي سنتي و از نوازندگان چيره دست سنتور است. وي در طول سال ها فعاليت موسيقايي خود، آهنگ هاي بسياري از جمله «كوه هاي سفيد»،« طلوع »،« گريز » ،«شور و شادي» «مهر و ماه» و «نقش آفتاب» را ساخته است و در اجراهاي گوناگوني همراه با هنرمندان بزرگ هنرنمايي كرده است.

كيايي، 72 ساله، اول مهرماه ۱۳۲۳ در خانواده اي آشنا به موسيقي وكتاب و فرهنگ در تهران چشم به جهان گشود. پدرش، اهل موسيقي بود و تار و سنتور را به سبك قدما مي نواخت. كيايي از هشت سالگي نوازندگي سنتور را ابتدا نزد پدر و سپس رديف‌هاي موسيقي را نزد برادر بزرگترش ايرج كيايي فرا گرفت. برادر او از شاگردان ابوالحسن صبا بود. كيايي از سن 12 سالگي برنامه هاي هنري خود را در راديو آغاز كرد و از همان زمان پاي به دنياي موسيقي حرفه اي گذاشت.

از كيايي نواپرداز و نوازنده سنتور تاكنون متجاوز از يكصد قطعه آهنگ منتشر شده كه اكثر آن‌ها بوسيله اركسترهاي بزرگ و كوچك و همچنين گروه‌هاي موسيقي ملي به مرحله اجرا و ضبط درآمده است. پگاه، ابر بي‌باران، سبزه‌زار، موسيقي روي تم هاي محلي ايران، چرا، ياد، حباب، يتيم سه‌گاه، اين شرح بي‌نهايت، سارا، قطعاتي براي سنتور و اركستر، كوه‌هاي سفيد، طلوع، راز آشكارا، گريز، مهر و ماه، شور و شادي، نقش تازه، و گل آفتاب از جمله آثار او است.

او سالها به تدريس موسيقي اشتغال داشته و در سال 1380 موفق به دريافت درجه دكتراي موسيقي در رشته نوازندگي و آهنگسازي از شوراي عالي ارزشيابي هنرمندان كشور شد.

كيايي كنسرت‌هاي متعددي را در داخل و خارج از كشور ترتيب داده و شاگردان زيادي نيز تربيت كرده است.

او از دوستان استاد جواد لشكري، آهنگساز، موسيقيدان و نوازنده معروف ويولن و مدير پيشين اركستر راديو ايران بود كه روز 17 فروردين سال جاري در سن 93 سالگي درگذشت.

كيايي در این گفتگو، از مرگ استاد جواد لشكري و آيندهٔ موسيقي سنتي پس از رفتن استادان برجسته سخن مي گويد:

* استاد كيايي!، با درگذشت استاد جواد لشكري، ما يكي ديگر از آخرين بازمانده هاي مكتب استاد صبا را هم از دست داديم. استاد لشكري را چگونه ديديد؟

- بايد بگويم هر دم از اين باغ بري «مي رود»! از قديم گفته اند، فرهنگ و هنر؛ و يكي از معدود هنرمنداني كه هم فرهنگ و هم هنر را داشت، جواد لشكري بود. من با اين هنرمند خوب و آهنگساز و ملودي پرور بسيار خوب، كه اغلب ملودي هايش به دل ملت نشست و بسياري آن ها را زمزمه مي كنند، بيش از 50 سال افتخار آشنايي و همكاري داشتم.

وي به دفعات منزل ما مي آمد و با هم، هم نوازي داشتيم و در ساخت آهنگ هايم با او مشورت مي كردم. جواد لشكري، انساني بود بي عقده؛ اين مسئله بسيار مهم است. وي از غرورها و تكبرهايي كه برخي از افراد در جامعهٔ هنري دارند، به دور بود. او بسيار مهربان، خانواده دوست و پايبند به اخلاق بود و روي دوستي وي مي شد حساب كرد. به هر حال ايشان نرفته و هست، زيرا اثرهايش همچنان جاودانه خواهد بود.

* استاد لشكري از نسل آخرين ملودي سازان خاطره ساز موسيقي ايراني بود. وضعيت موسيقي ايراني را امروز، كه ديگر استادانِ آهنگسازي چون علي تجويدي، پرويز ياحقي، اسدالله ملك، همايون خرّم و جواد لشكري را ندارد، چگونه مي بينيد؟

- با تاسف بايد گفت همچنان كه دنيا عوض شده، موسيقي ما نيز عوض شده است. اما آنچه مهم است، اينكه نمي بايد اين عوض شدنِ دنيا بر فرهنگ جامعهٔ ايراني اثر بگذارد و بدان خدشه وارد سازد. متأسفانه برخي از موسيقي هايي كه نسل جوان مي سازد و اجرا مي كند، بسيار بسيار عصبي و بي محتوا است. برخي از اين موسيقي ها را حتي يك بار هم نمي توان شنيد، چه رسد به اينكه آدم بخواهد به دفعات آن ها را بشنود. در طول سه دهه اخير شايد بيش از 37 هزار قطعه موسيقي در رشته هاي مختلف ساخته شده است، اما من در هر محفلي كه مي روم، مي بينم كه بسياري از افراد، حتي جوانان 18 و 20 ساله آهنگ هاي سنتي زمان ما را زمزمه مي كنند.

* به نظر شما، دليل اين گرايش چيست؟

- چون در گذشته، آثار ماندگار بود و روزگار بوي عشق مي داد. اثرهاي موسيقايي گذرا نبود و محتوا داشت و شعرها روي شنونده اثر جادويي مي گذاشت. چندي پيش به دليل موي سپيدم از من خواستند كه در جلسه هاي داوري شماري از آثار موسيقي حضور داشته باشم. من براي داوري، برخي از اثرها را كه گوش مي دادم، اصلاً روانم به هم ريخت؛ درست احساس كردم كه رفته ام در ديوانه خانه و در بخش زنجيري هاي آنجا، كه ديوانه هاي زنجيري دارند سرشان را به ديوار مي كوبند و خون از سر و كلهٔ آن ها جاري است. حال شما اين صحنه را، يك فيلم در نظر بگيريد كه مي خواهيم زير اين صحنه هاي مشمئزكننده، موسيقي بگذاريم؛ موسيقي هايي كه من براي داوري گوش دادم درست مناسب چنين فيلمي بود. به مسئولان آن جشنواره گفتم من را از داوري معاف كنيد؛ آخر اين چه موسيقي هايي است كه ما بايد بدان ها راي دهيم؟! اما آن ها گفتند كه حضور شما در هيئت داوري، توازن ايجاد مي كند.

ما بايد بدانيم كه نسبت به نسل هاي بعدي مسئوليم، آن ها از ما خواهند پرسيد كه شما در زماني كه مسئوليت داشتيد و موسيقي انتخاب مي كرديد، اين چه موسيقي هايي است كه شما تأييد مي كرديد و گوش مي داديد.

*با اين برداشت، آينده موسيقي سنتي ايران را چگونه مي بينيد؟

- من دورنماي قشنگي براي اين موسيقي نمي بينم؛ و با وجود اينكه انساني هستم سرشار از اميد و هميشه هم اميدواري مي دهم، ولي اگر موسيقي ما اين گونه بخواهد جلو برود كه موسيقي ها روان پريشي ايجاد مي كند، آيندهٔ خوبي نخواهد داشت. البته من نمي گويم كه دست روي دست بگذاريم و توقف كنيم. بله، بايد با زمان پيش رفت، اما اين طور كه موسيقي ما دارد به پيش مي رود، روي اخلاق جامعه تأثير نامطلوب مي گذارد؛ روي فرهنگ كه اثر نامناسبش را گذاشته، روي اخلاق نيز تأثير منفي خواهد داشت و بعد خدا مي داند تا چند سال آينده ما به كجا خواهيم رفت. اميدوارم تا دير نشده، كاري بكنيم. بار ديگر عرضم را تكرار مي كنم؛ قصد اين نيست كه دست روي دست بگذاريم و فقط به گذشته ها اكتفا كنيم، بلكه بايد با حفظ ارزش ها و سنت هاي گذشته، نوآوري كنيم ولي اين نوآوري ها به گونه اي باشد كه موجب روان پريشي در جامعه نشود.

انتهای پیام/

منبع:خبرگزاری ایرنا




Profile
Full Name
Email Or phone number
Secure Code

ALWAYS REMEMBER THAT YOUR PRESENT SITUATION IS NOT YOUR FINAL DESTINATION,THE BEST IS LET TO COM


.Copyright © 2015 samin.co. All rights reserved     

استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است.    
Top