سفربه قطب شمال توسط یک ایرانی

یکی از دغدغه های انسان های موفق همواره سوالاتی است که شب و روز ذهنشان را مشغول می سازد که آینده چه می شود چه وقایعی در انتظار اوست و رویاهایش چه می شوند ...؟

ذهن آنها همواره مشغول برنامه ریزی برای رسیدن به آرزوهایشان است آرزوهایی که گاهی به بزرگی رسیدن به ماه است و گاه بزرگتر!!!

به قول جوزف کندی: انسان وقتی پیر می شود که آرزوهای خود را از دست داده باشد و دیگر چیزی نباشد که چونان آرزو به آن بیاندیشد.

انسان های بزرگ همواره رویاهای بزرگی دارند و به امید رسیدن به آنها شبها می خوابند و صبح ها بیدار می شوند و تلاشی دارند مضاعف برای رسیدن و پشت سر گذاشتن یکی پس از دیگری این رویاها.

رسیدن به قله ها برای انسان های بزرگ همواره رسیدن به یک سطح جدید است و تلاش برای فتح قله بعدی ...

یکی از مردان بزرگ در دی ماه 1353 و در منطقه آذربایجان تهران چشم به جهان گشود. حسین ناصری در اولین سال های کودکی اش پدرش را از دست داد و سال های کودکی و نوجوانی اش را در شرایط سختی گذران زندگی کرد و شیرزنی به نام فاطمه با کار سخت و طاقت فرسا علاوه بر مادری حق پدری را نیز برایش تمام و کمال بجا آورد.

حسین از همان دوران کودکی با رویاهایش زندگی می کرد و همواره بر آرزوهای بزرگش تمرکز می کرد و با فکر رسیدن به آنها می خوابید و بیدار می شد.

از سال های اولیه نوجوانی و جوانی اش کار را شروع کرد و سخت تلاش کرد تا شاید قطره ای از زحمات شبانه روزی مادر فداکارش را جبران کرده و یک قدم به رویاهایش نزدیکتر شود.

او پس از گذران دوران تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در مدرسه عالی موسیقی به دانشگاه راه یافت.

ثمره دوره اول دانشگاه او دریافت مدرک کارشناسی الکترونیک از دانشگاه تهران، دوره دوم مدرک عالی موسیقی از ابوظبی، دوره سوم مدرک کارشناسی ارشد مدیریت از آفریقای جنوبی و دوره چهارم دریافت مدرک دکترای مدیریت اجرایی می باشد.

او هم اکنون موسس و مدیرعامل یک هلدینگ بین المللی می باشد که در هفت کشور دنیا ثبت شده و فعال است.

با دکتر حسین ناصری ملقب به " آقای تبلیغات" درباره آرزوهای بزرگش گپی زدیم ...

درباره افکار بلند پروازانه تان بگویید:

از کودکی فقط به فتح قله ها فکر می کردم به قله های دست نیافتنی و مرتفع. عاشق مسافرت بودم و هستم به نقاط عجیب و دور دست دنیا.

به امید رسیدن به آرزوهایم از سنین کودکی به فکر درآمد بودم و با کار سخت و با دست فروشی کنار خیابان و با خلاقیت های خاص کاسبی می کردم مثلاً دوستانم را گریم می کردم و برای بازی در تئاتر خیابانی بکار می گرفتم و امروز هلدینگ تحت مدیریتم کاملاً به صورت خلاق محور بکارخودش ادامه می دهد...

من عاشق ماجراجویی بودم و هستم و با توجه به زندگی سختی که داشتم و از آنجایی که ماجراجویی سراسر هزینه است از پس آنها بر نمی آمدم.

تا سال های اخیر که به فکر اجرایی کردن آنها افتادم و سفرهای بسیاری را تجربه و به بیش از 70 کشور دنیا سفر کردم از قاره آمریکا تا قاره آفریقا...

در این بین برخی از سفرها مثل سفر به جنگل های آمازون که بعد از 60 سال به عنوان اولین ایرانی به آن سفر کردم بسیار جذاب، خاص و منحصر به فرد بود. زندگی با انسان های بدوی، تجربه ای تکرار نشدنی بود.

دیدن عجایب هفت گانه دنیا از جمله حفره های گراندکانیون در صحرای آریزونا آمریکا و ... بسیار الهام بخش و خاص بوده و هست...

بیزینس من و سازمان آموزش مدیران است از آنجا که من در تمامی کارهایم سعی کرده ایم از زاویه ای دیگر نگاه کنم و از آنجایی که دوستان و همکاران من به اندازه کافی در کشور فعالیت دارند، برگزاری کارگاه های آموزشی مدیران را در کشورهای اروپایی و آمریکایی آغاز نمودم و در حوزه کشورهای آمریکا، کانادا، سوئیس، آلمان، آفریقای جنوبی، ژاپن و استرالیا به این مهم که زیرساخت تفکری مدیریت سازمان های ایران را پوشش داده و محکم می کند پرداختم. این بیزینس بسیار سخت و طاقت فرسات ولی به واسطه نتیجه حیرت انگیزش برای مدیران لذت بخش...

کمپین مبارزه با سیگار و درختان را قطع نکنیم از کی شروع شد و حالا در چه مرحله ای است؟

به واسطه پیاده روی های طولانی که از سال های قبل آغاز نمودم به این فکر افتادم که در راه این پیاده روی ها پیامی را با خودم حمل و به سمع و نظر مردم برسانم از این رو با شعار سیگار نکشید سالهاست که پیاده روی می کنم و رکوردهای شهر به شهر بسیاری دارم که از جمله آن می توان به مسیر پرپیچ و فراز تهران به شهر چالوس اشاره نمایم.

از قطب شمال بگویید؟

در میان ماجراجویی های من، سفر به قطب شمال در ماه سپتامبر 2016 نقطه عطف سفرهای خاص من خواهد بود که این سفر مهم بعد از برادران امیدوار در سال 1333 و پس از 62 سال توسط یک ایرانی انجام می پذیرد و سفری بسیار منحصر به فرد خواهد بود این سفر توسط سگ و سورتمه و در اعماق قطب شمال با درجه حرارتی بین 50 تا 60 درجه زیر صفر محقق خواهد شد. از آنجایی که این سفر، ابعاد خبری بسیار خواهد داشت، حتما اولین کار من در قطب به اهتزاز آوردن پرچم کشورم خواهد بود به نظرم این سفر، یک ماجرای فراملی است و قطعا قابلیت های  رسانه ای و تبلیغاتی فراوانی خواهد داشت که بدون شک حمایت رسانه هایی مثل شما و تمام صنعتگران از این ماجرای بزرگ را می طلبد. لذا این سفر خاص و منحصر به فرد به دلیل هزینه چند صد میلیون تومانی بدون حمایت بسیار سخت خواهد بود.

سفر قطب شمال نقطه عطف ماجراجویی های من خواهد بود و تجربه زندگی با ساکنین قطب و اسکیموها بی نظیر خواهد بود. پس از حدود 16 ماه بررسی و هماهنگی و اخذ مجوزها برای این سفر خاص که برای اولین بار اتفاق خواهد افتاد درماه سپتامبر (شهریور ماه 1395) به نروژ خواهم رفت و از آنجا سفر آغاز خواهد شد. در پایان اینجانب آمادگی خودم را جهت مشارکت با حامی این سفر متفاوت اعلام می دارم و برنامه های خاص ام را به سمع و نظرشان خواهم رساند.

به امید روزهای بهتر و بهتر- ایرانم سرافراز