محمد میرکیانی گفت: متاسفانه علت اصلی نابسامانی
که در حوزه اقتباس سینمایی از اثار ادبی به چشم میخورد، این است که برخی از فیلمسازان
بسیار علاقهمند هستند که نام آنان در لیست فیلمنامهنویسان مولف بُرده شود.
به گزارش آقای تبلیغات به نقل از ایسنا این نویسنده گفت: کارگردانی، فیلمنامه نویسی، اقتباس و پژوهش برای اقتباس، هر یک به خودی خود
هنری مستقل و ارجمند است. اقتباس از آثار ادبی برای کارهای سینمایی در ذات خود هنر است به شرط آنکه اقتباس کننده
با مرزهای اقتباس آشنا باشد و آنچه که نویسنده اثر، در ذهن داشته را به خوبی درک
کند.
میرکیانی اظهار کرد: خیلی وقتها، وقتی
اثر مکتوب به اثری تصویری تبدیل میشود باعث توجه بیشتر مخاطب به اثر شده و گاه
اقتباسکننده فضاهای نادیده را به بهترین شکل تصویر میکند و لایههای پنهان اثر
مکتوب را نمایان میکند. آنان که در دنیا به اقتباس دست میزنند یا خودشان اهل
مطالعه هستند، یا مشاورانی دارند که بهتر بتوانند به اهداف اثر مکتوب پیببرند ولی
متاسفانه در ایران اکثر کسانی که برای تولید آثار سینمایی دست به اقتباس ادبی میزنند،
با ادبیات مانوس نیستند بنابراین در زمینه گفت وگوها، شخصیتپردازیها قصوری وجود دارد
که نشان میدهد که اقتباس کننده با ادبیات آشنا نبوده و نیست.
نویسنده«قصه ما همین بود»گفت: قالب
افرادی که در ایران دست به اقتباس میزنند، فقط لایههای بیرونی یک اثر را میبینند
و تحت تاثیر ماجراهای قصه قرار میگیرند.
میرکیانی در ادامه مطرح کرد: چون ضعف
عمومی سینمای ما، نداشتن قصه برای فیلمنامهها است، بنابراین اقتباس کنندهها به
لایهبیرونی اثر توجه دارند و در درک لایههای پنهان اثر ناتوان هستند، به همین دلیل
غالب آثار اقتباسی سینمایی موج و فضای فرهنگی مناسبی را ایجاد نمیکند و نویسندگان
آثار مکتوب معترف هستند که به آثارشان آسیب وارد شده است، به همین دلیل غالب نویسندگان
با اقتباس از آثارشان برای نوشتن فیلمنامه مخالف هستند.
این نویسنده تصریح
کرد:در کنار اینها اتفاقات ناگوارتری هم روی میدهد، در بسیاری از موارد بدون
اجازه صاحب اثر دست به برداشت ضعیف از اثر میزنند و عنوان نویسنده را اعلام نمیکنند
عمدهترین آسیبی که برداشتهای ضعیف از آثار مکتوب بهجای میگذارد این است که از
رونق فروش اثر مکتوب هم جلوگیری میکند، بدین ترتیب این نوع رفتار در فعالیتی
فرهنگی نه تنها اقتباس نیست بلکه دستبرد زدن به فکر و اندیشه دیگران تلقی میشود.
وی تاکید کرد: اقتباس و مسیر
درست آن یعنی تعامل با صاحب اثر و دریافتهای ویژه از لایههای پنهان آن و روشنتر
آنکه کشف و شهودی هنری است. اگر این مسیر به درستی طی شود باعث ارتقا روزافزون هنر
سینما خواهد شد. در غیر این صورت فضای بیاعتمادی بین اهالی ادبیات و اهالی سینما
شکل میگیرد که ماحصلی جز خستگی یک نواختی و تولید آثار تقلیدی و تاثیر ناپذیر
نخواهد بود.
او گفت: ناگفته نماند که فیلمنامه نویسی
خود هنری کامل است و اهل ادبیات اگر با چند و چون آن آشنا نباشند، نباید وارد این
میدان شوند و باید کار این حرفه را به کاردانهای آن واگذار کنند.